۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

نسبت ترقه به جشن باستاني چهارشنبه سوري مثل نسبت كمپوت سيب است به سفره هفت سين


من نمي دونم چرا با اين همه تاكيدي كه روي برگزاري جشن چهارشنبه سوري مي شه برنامه هاي جذاب و شادي بخشي رو براش پيشنهاد نمي كنيم؟ درسته كه تا حدودي شعارنويسي براي اون شب تبليغ شده كه درست هم هست ولي من اينجا مي خوام روي نكته ي ديگه اي هم تاكيد كنم.

جشن چهارشنبه سوري بايد جشن شادي باشه و نه مبارزه با ترقه. من شك ندارم خيلي از دختر، پسرها (يكيش خود من) مثل خيلي هاي شما اون قدر شجاع نيستند كه شب چهار شنبه سوري اون جوري كه دلشون ميخواد از خونه بيان بيرون. حرف من در مورد هر ساله. چرا به جاي تاكيد بر ترقه و نارنجك روي رقص و شادي تاكيد نمي كنيم؟
چرا آرزو و اميد بايد كنج خونه بشينند وقتي مي تونيم تو كوچه باشون جانانه برقصيم؟ فكر مي كنيد فرداي چهار شنبه سوري خاطره ي رقص و شادي با دختر پسرهاي كوچه تون، گرفتن دست همديگه به نشونه ي اتحاد شورانگيزتره يا به ياداوردن تركوندن ترقه و نارنجك در يقه ي دوستانتون؟ و همين طور ديدن هنر نمايي هاتون روي ديوارها و همچنين اتوبوس هاي قاليباف لذت بخش تره يا ترقه هاي آن چناني منفجر كردن تو كوچه و خيابون؟

من شخصن اعتراف مي كنم از ترقه هاي شما مي ترسم و سال هاست من در مراسم چهارشنبه سوري كه دوست داشتم شركت كنم، شركت نكرده ام. اگر دست من بود دو كار رو بيشتر تبليغ نمي كردم

1- رقص و شادي با دوستان و خانواده دور آتيش
2- ديوار نويسي، شعارنويسي و اتوبوس نويسي

به خاطر اينكه فكر مي كنم جشن باستاني رو در مرحله اول بايد باستاني برگزار كرد و اينكه نسبت ترقه به جشن باستاني چهارشنبه سوري مثل نسبت كمپوت سيبه به سفره ي هفت سين.


۱ نظر:

بايگانی وبلاگ